خوش اومدي: August 2006

خوش اومدي

Monday, August 07, 2006

ســـه شـــنـبـه هــا


باورکن گلایه ای از تو نیست
تو خوبتر از آنی که گلایه ای از تو باشد
گلایه از خودم و از ویرانه های قلب خودم است
که ذره ذره فرو می ریزند
اینک احساس می کنم جز ویرانه ای از من باقی نیست
که اگر اندکی امید درمن زنده شد به یمن قدم تو بود
باور کن ، به جان توسوگند
از توگلایه ای نیست اگر بگذاری و بگذری
آمدنت مثل نزول پیامبری بر قومی از دست رفته
درست به موقع بو
د...ا

Tuesday, August 01, 2006

ســـه شـــنـبـه هــا


با این همه درد تنهام نذار
منو با اشکام جا نذار
برگرد تا لبخند زدن یادم بیاد
برگردتا دیگه اشک نریزم
من واسه بودن دستات رو میخوام
نازنینم , تاریکی این شبا رحم ندارن
برگرد و اون شبها رو یادم بیار
شبهایی که کنارم می دیدمت
نشکن دلمو
کاش تو هم دوستم داشتی
واسه دردام تو مرهم باش
دردهایی که رفتنت به قلبم نشوند
اشکام و پاک کن
اشکایی که همدم شبهام شدن
نشکن دلمو
نگو مال هم نبودیم , نگو خدا به همرات
شادی رو به زندگیم برگردون
منو با اشکام تنها نذار
بیا تا با بوسه تو دردام واز یاد ببرم
روز رفتنت رو چطور فراموش کنم!؟
بی تو ثانیه ها هم نا مهربون شدن
بی تو زندگی بی رحم شد
نشکن دلمو
عزیز ترینم
بی تو حتی نای رفتن نیست