خوش اومدي: May 2007

خوش اومدي

Monday, May 07, 2007

دلم گرفته آسمون ، نمي تونم گريه كنم

شكنجه مي شم از خودم ، نمي تونم شکوه كنم


انگاري كوه غصه ها ، رو سينه من اومده

آخ داره باورم ميشه ، خنده به ما نيومده


دلم گرفته آسمون ، از خودتم خسته ترم

تو روزگار بي كسي ، يه عمر كه در به درم



حتي صداي نفسم ميگه كه توي قفسم

من واسه آتيش زدن يك كوله بار شب بسم


دلم گرفته آسمون ، يكم من و حوصله كن

نگو كه از این روزگار ، يه خرده كمتر گله كن


من و به بازي مي گيرند ، عقربه هاي ساعتم

برگه تقويم مي كنه ، لحظه به لحظه لعنتم


آهاي زمين يه لحظه تو نفس نزن

نچرخ تا آروم بگيره يه آدم شكسته تن