خوش اومدي: September 2006

خوش اومدي

Friday, September 08, 2006

مولینکس

سلام
بالاخره اومدم , سفر بودم
اولا شرمنده اونایی که سر زده بودن و من نتونسته بودم بهشون سر بزنم آخه دسترسی به نت نداشتم زیاد. اما چند نفری هم لینکشون رو نذاشته بودن که من بتونم برم وبشون و ببینم اونا چه کردن. به هر حال ممنون از همه که تو این مدت سر زده بودن. راستی آهنگ بک گراند وب رو هم عوض کردم
تویه تموم خاطره هام هر روز کنارت می شینم من به یاد تو به یاد عشقم می شینم با گل پرپر
تو رو می شونم من هر روز کنارم به خیال خودم دیگه من تو رو دارم
ولی اینو میدونم نیستی تو پیشم می خوام به تو بگم من تو رو دارم
.
.
مبارکه
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچ کس نیست و مثل آن کسی است که باید باشد
کسی می آید
کسی که در دلش با ماست , در نفسش با ماست , در صدایش با ماست
من خواب دیده ام
.
.
می دونین تهران که هنوزم بچه محل ها جمع می شن و کوچه خودشون رو با شرشره و کاغذ کشی و... تزیین می کنن. تو یزدم دیدم که با آیینه شمعدون و گل و گلدون این کار و میکنن. نمی دونم شهر شما چه خبره؟ اما حتما جشن و همه جا چراغونیه به هر حال نیمه شعبان رو به همتون تبریک میگم
.
.
اما...1
اما جایی که خودم هم دلم واسش تنگ شده بود ... ببینم شما می دونین چه قدر خوبه سه شنبه ها تو جاده باشین .!؟
اون موقع می فهمی که رو تن یه جاده است که مسافر جون می گیره. اون موقع می فهمی که جاده یعنی غربت و هر جاده ای یک راست می رود سراغ آدمها
مثل کابوی هایی که همیشه سفرشون رو تک وتنها به سمت غروب آفتاب ادامه میدن...نمی دونین که , می دونین؟؟