خوش اومدي: January 2007

خوش اومدي

Wednesday, January 31, 2007

مسافر من



میزاری قدم تو جاده میزنی دل و به دریا
تو میری به سمت فردا میری تا اونور دنیا
سهم تو رفتن و رفتن سهم من موندن و سوختن
سهم تو فردای تازه سهم من دردای تازه
تو میری صدای پات و میشنوم از روی جاده
اما هق هق من بی صداست تو قلب خسته
تو میری عطر نفسهات با من و جاده می مونه
دل من اگرچه تنهاست بازم از چشات می خونه
تو دیگه بر نمی گردی جاده هم اینو می دونه
آروم آروم توی گوشم شعر دلتنگی می خونه
تو میری غربت جاده تورو یاد من میاره
یه مسافر که هنوزم خاطرش واسم عزیزه
اونقده میری و میری که دیگه چشام نبینه
اما من اول جاده دو چشام هنوز به راهه
من با این دستای خسته دلی که واست شکسته
با یه حسرت کشنده بغضی که گلومو بسته
میزنم فریاد گل من ای مسافر عزیزم
من که بی تو نمی تونم توی این دنیا بمونم
بی تو و چشمای نازت نمی خوام زنده بمونم
توی این دنیای بیرنگ از غم دوریت بپوسم
کاش نباشم و نبینم اون روز و که داری میری
روزی که رو تن جاده ردپات و جا میزاری
روزی که پیشم نمونی بری و اینجا نمونی
بری تا یه شهر دور و دیگه اشکام و نبینی
کاش نباشم که ببینم تویی و یه جاده دور
منم و یه التماس و رو چشام یه قطره ی نور
کی می دونه شاید اینبار خداجون غصش بگیره
واسه این چشمای گریون ایندفعه دلش بسوزه
معجزه کنه تو جاده منم همراه تو باشم
پا به پات تو پیچ جاده دیگه همراه تو باشم
یا روزی که پا میزاری تو جاده ها عزیزم
من دیگه زنده نباشم توی این دنیا نباشم
.

Tuesday, January 09, 2007

شب و تموم کن و برو اگه مسافری هنوز
دیگه چشات وگل من به گریه های من ندوز
شب و تموم کن و برو جاده به انتظارته
اینور دنیا یه کسی همیشه چشم به راهته
خوب می دونم باید بری دلم باهات پر می زنه
فکر منو نکن برو, من می مونم یه خاطره
اگه پریشون چشام اگه گذشته خنده هام
رفتن تو یه حادثه است قصه تموم شده برام
شب و تموم کن و برو جاده به انتظارته
اینور دنیا یه کسی همیشه چشم به راهته
شب تموم کن برو جاده هنوز منتظره
فکر چشای من نباش که مونده پشت پنجره
.