خوش اومدي: July 2006

خوش اومدي

Tuesday, July 25, 2006

ســـه شـــنـبـه هــا


خیلی وقته که ندیدمت گلم

بی قرارم تا ببینمت گلم

تو سکوت پشت این پنجره ها

چشم به راهتم تا ببینمت گلم

پیشکش نگاه تو قلب منه

منت چشمای تو عمر منه

همه هستیم به فدای تو گلم

کاشکی بودی اما نیستی ای گلم

گریه هام مرهم دردای منه

بی صداست به عشق فریاد شدنه

آسمون به احترام گریه هام

ابراش و وا می کنه داد میزنه

نفسای آخره آه ای خد

دارم اینجا جون میدم هی بی صدا

من می خوام یه بار دیگه ببینمت

ای خدا برس به دادم ای خدا

اگه یه روز خواستی گلم کسی و نفرینش کنی

بگو که مثل من بشه زجر جدایی بکشه

Tuesday, July 18, 2006

سه شنبه ها


رفتی و رفتی خدا به همرات

یادم نمیره پاکی دستات

برو عزیزم سفر سلامت

چشام به راهت تا بی نهایت

دعای خیرم تو جاده همرات

کاشکی نریزه یه لحظه اشکات

از درد دوریت نمونده طاقت

دیگه تموم شد؟!یادته نامت؟

رفتی و بی تو موندم با عکسات

شب و سکوت و تکرار حرفات

تنهایی من نبود گناهت

منم می دونم درازه راهت

منم می مونم حیرون کارات

لبخند و بعدم عاشق کشی هات

کاشکی خداوند بده یه فرصت

زنده بمونم با این یه مهلت

یه بار دیگه دیدن چشمات

افتادن دل به زیر پاهات

بعدم، یه کنج خلوت تنها با حسرت

بوسه ی عکست یه مرگ راحت

Saturday, July 15, 2006

مبــــــارکــــــــــــــ

میلاد بانوی ماه و مهر
بانوی یاس های سپید
بهانه آفرینش
.
.
و روز مادر رو به همه مامانای خوب ایرونی به خصوص
.
مامان خوب و مهربون خودم
.
تبریک می گم
.

وقتی خدا تن آفرید

از برگ گل زن آفرید

Tuesday, July 11, 2006

سه شنبه ها


یک هفته پیش سه شنبه ..ساعت 12:37 .. لعنت خدا به این سه شنبه ها
.
.
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
من مي شناختم او را نام تو راهميشه به لب داشت
حتي در حال احتضار آن دلشکسته عاشق بي نام و بي نشان
آن مرد بي قرار
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
هر روز پاي پنجره غمگين نشسته بود و گفتگو نمي کرد
جز با درخت سرو در باغ کوچک همسايه
شب ها به کارگاه خيال خويش
تصويري از بلنداي اندامی مي کشيد
و در تصورش
تصوير تو بلندترين سرو باغ را تحقير کرده بود
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
او پاک زيست پاکتر از چشمه هاي نور
همچون زلال اشک يا چون زلال قطره باران به نوبهار
آن کوه استقامت آن کوه استوار
وقتي به ياد روي تو مي بود مي گريست
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
او آرزوي ديدن رويت را
حتي براي لحظه اي از عمر خويش داشت
اما براي ديدن توچشم خويش را
آن در سرشگ غوطه ور
آن چشم پاک را
پنداشت آلوده است و لايق ديدار يارنيست
روزي اگر سراغ من آمد به او بگو
آن لحظه اي که ديده براي هميشه فرو بست
آن نام خوب بر لب لرزان او نشست
شايد روزي اگر چه او ؟ نه آه ... نمي آيد

Sunday, July 02, 2006

آهنـــــــــــــــــــــــــــــــگ

خواستم پست بدم دیدم نمیشه بنویسم یاد حرف شاندل افتادم که می گه آدما یه سری حرفایی دارن که فقط واسه نگفتنه!!واسه همین گفتم چندتا آهنگ که گوش میدم بذارم شما هم اگه خواستین دانلود کنین
.
.
یه آهنگ جدید از محسن یگانه


یه کلیپ از مهران احراری

ای وای خدا

یه آهنگ از حامد ملک لو<اینو دانلود نکنین>!ا

Division